آه اى پیغمبر دشت بلا
اشبه الناس جمال مصطفى
در وداعت آسمان خون می گریست
هم حرم هم دشت و هامون می گریست
نیست چون تو دلبرى در عالمین
با تو خود بردى دل از جان حسین
گرچه محزون می کشى آه از نهاد
زودتر از دیگران اذن تو داد
از قفا دیدت پر از افسوس شد
دیگر از برگشتنت مایوس شد
بر دعا دارد محاسن روى دست
اى خدا دادم به راهت هر چه هست
چون دلم از بهر طاها تنگ بود
اکبرم آئینه دارى می نمود
از حرم همراه خود برده دلم
دورى رخسار او شد مشکلم
رفت و لشکر را به خاک و خون کشید
عاقبت با کام عطشانش رسید
تشنهام کوآب تا نوشم پدر
بهتر از این یاورت گردم دگر
اکبرم هات لسانک از پدر
اسم رمز بوسه بر لعل پسر
هر دلى مجنون صفت شیدا شود
عاقبت مست گل لیلا شود
لعل او همراه خاتم مىمکد
شهد عشق است و دمادم مىمکد
جرعه اش از جام کوثر بهتر است
معنى عشق مجسم اکبر است
پاسخ دهید