بدون تو خوشی روز فردا را نمی خواهم

بدون تو خوشی روز فردا را نمی خواهم
نفس را، اشک را حتی دو دنیا را نمی خواهم
نمیخواهم بدانم نام این صحرای غمگین چیست
نمیخواهم بدانم بی تو غم ها را نمی خواهم
من از طفلی پرستار تمام خانه ام اما
پرستاری این طفلان تنها را نمی خواهم
به جای نخل و نخلستان فقط تیر است و سر نیزه
به رویت زخم ها را ردّی از پا را نمی خواهم
مزن خیمه که میترسم که بی عباس برگردم
نگاه دختر معصوم نو پا را نمی خواهم

شاعر:
نوع شعر: غزل
دسته‌ها: اشعار. موضوعات: ورود کربلا و کربلا.

پاسخ دهید