به روی دست غریبی کبوتری پر زد
عدو سه شعبه ی خود را به حلق اصغر زد
نه این که حلق علی را عدو نشانه گرفت
درست تیر سه شبه به قلب مادر زد
چنان سفیدی حنجر ز دور پیدا بود
که تیر بوسه ، به نرمیِ زیر حنجر زد
ندیده چشم رباب و سکینه و زینب
به روی دست پدر او چگونه پرپر زد
نمانده کس که بیاید دگر به تشییعش
بنای قبر علی را به دست مضطر زد
پاسخ دهید