بی تو در ملک وفا ماه دل آرایی نیست
بی تو در سینه ایتام شکیبایی نیست
زیر شمشیر فغان سر کن و این نکته بگو
کوفیان عمه سادات تماشایی نیست
من که خود بی سپرم دست کنم بر تو سپر
در دل کوچکم از خصم تو پروایی نیست
از خدا خواسته ام ذبح منای تو شوم
این ز درگاه کرم خواهش بی جایی نیست
لب گشا و پسر خویش خطابم بنما
غیر از این از تو مرا هیچ تمنایی نیست
گل نمانده گل زهرا که تو بر سینه زنی
غیر من لاله در این گلشن زهرایی نیست
نذر چشمان تو تا آنکه نمازی خوانم
بهتر از مقتل عشق تو مصلایی نیست
پاسخ دهید