در وادیِ حسین مجال کلام نیست

در وادیِ حسین مجال کلام نیست
غیر از کلام خون به مسیرش پیام نیست
با خون به صفحه عرفات دلم نوشت
راهِ وصال جز به شهادت تمام نیست
با ترس جان هر آنکه قدم زد در این طریق
والله راه عاشقی اش مستدام نیست
عشق و بلا ز روز ازل هم پیاله اند
زیرا به جز بلا قدحی بین جام نیست
در زیر جامه ها همه شمشیر بسته اند
این کار هتک حرمت بیت الحرام نیست؟
آیا کسی نبود که گوید به حاجیان
آیا بُریدن سر حاجی حرام نیست؟
یا در زمان ذبح نماید کسی سوال
این صید زیر دست تو خشکیده کام نیست
مسلم بگفت: بر همه پایان راهِ عشق
جز سر جداییِ علنی روی بام نیست
ارباب در حجاز و سفیرش به روی بام
راهِ وصال این دو به جز یک سلام نیست
رأسش به نی، تنش به روی خاک کوچه ها
میخ قناره جای سفیر امام نیست

شاعر: قاسم نعمتی
نوع شعر: غزل
دسته‌ها: اشعار. موضوعات: حضرت مسلم علیه السلام و شهادت.

پاسخ دهید