رحمى اگر که دارید یک قطره آب آرید

رحمى اگر که دارید یک قطره آب آرید
بر کودکى که در تن جز نیمه جان ندارد
با من اگر بجنگید تا کشتنم بجنگید
این شیر خواره بر کف تیغ و ستان ندارد
مادر نشسته تنها در خیمه بین زن ها
جز اشک خجلت خود آب روان ندارد
تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن
جز شانه ی امامش دیگر مکان ندارد
میثم- به حشر نبود غیر از فغان و آهش
آن کو از این مصیبت آه و فغان ندارد

شاعر: غلامرضا سازگار
نوع شعر: غزل

پاسخ دهید