رحمى اگر که دارید یک قطره آب آرید
بر کودکى که در تن جز نیمه جان ندارد
با من اگر بجنگید تا کشتنم بجنگید
این شیر خواره بر کف تیغ و ستان ندارد
مادر نشسته تنها در خیمه بین زن ها
جز اشک خجلت خود آب روان ندارد
تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن
جز شانه ی امامش دیگر مکان ندارد
میثم- به حشر نبود غیر از فغان و آهش
آن کو از این مصیبت آه و فغان ندارد
پاسخ دهید