سنگ است دلم عشق علی سنگ نوشته

سنگ است دلم عشق علی سنگ نوشته
می‌سوزم از این عشق چو اسفند برشته
با جوهر اشک و قلم بال فرشته
بر لوح دل خسته ام این جمله نوشته
** جز مهر علی در دل من خانه ندارد
** “کس جای در این خانه ی ویرانه ندارد”
ما از می مرد افکن این میکده مستیم
شادیم که پیمانه و پیمان نشکستم
تا عشق علی هست در این میکده هستیم
پس خورده نگیرید که ما باده پرستیم
** هشدار که نوشیدن این باده مجاز است
** “المنه لله که در میکده باز است”
فهمیدم از این راز که در کعبه شکاف است
هر جا که بود نام ید الله مطاف است
این گفته نه بیهوده و این دم نه گزاف است
در روز جزا شیعه‌ات از نار معاف است
** چون غیر علی در دو جهان هیچ ندیدند
** “مردان خدا پردۀ پندار دریدند”
تا نام تو پیچید در آن شبه جزیره
شد پاک از این خاک گناهان کبیره
زد چنگ به دامان تو هر ایل و عشیره
شد ثابت و سیار در اوصاف تو خیره
** جز ساقی کوثر ز کسی جام نگیریم
** “ما زنده به آنیم که آرام نگیریم”
زان باده که در روز غدیریه به خم بود
پیدای تو شد هر که در آن حادثه گم بود
فریاد ملائک بابی انت و ام بود
زان راز که در آیۀ اکملت لکم بود
** بیتی ست امامت در این خانه تویی تو
** “امروز امیر در میخانه تویی تو”
آن بازوی خیبر شکنش رفت چو بالا
با دست شریف پدر ام ابیها
دادند دو دریا چو به هم دست تولا
شد ولوله و غلغله در عرش معلا
** گفتند ملائک همگی عید مبارک
** این عید به هر پیرو توحید مبارک
ای عقل در اوصاف تو حیران و مردد
وصف تو نگنجیده به هفتاد مجلد
عالم همه گم گشته آن موی مجعد
محبوب ابوالقاسم محمود محمد
** نامش همه جا هست بگویید کجا نیست
** “کس نیست که آشفتۀ آن زلف دو تا نیست”
هر کس که ز حبّ تو به لب ناد علی داشت
در جام دل خویش صفایی ازلی داشت
آسودگی از شرک خفی شرک جلی داشت
گمراه نگردید هر آن کس که ولی داشت
** از نام علی کاخ ستم در خطر افتاد
** “با آل علی هر که در افتاد ور افتاد”
“تا صورت پیوند جهان بود علی بود”
یعنی هدف از عالم موجود علی بود
تسکین دل آدم و داود علی بود
از آیۀ انفاق چو مقصود علی بود
** ای محو جمال تو شده صاحب خانه
** “مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه”
ای کاش شود میثم و سلمان تو باشم
تا روز جزا دست به دامان تو باشم
در هر دو جهان ریزه خور خوان تو باشم
کافر شوم از خویش و مسلمان تو باشم
** کردیم نثار قدم تو دل و دین را
** “تقدیم نمودیم همان را و همین را”
افسوس که با نام تو کردند خرافات
در دایرۀ تنگ جنایات و مکافات
یک عده پی شطح و گروهی پی طامات
در کاخ نشستند به عنوان خرابات
** ما با تو نشستیم و از این قوم بریدیم
** “ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم”

شاعر: عباس احمدي 
نوع شعر: ترکیب بند

پاسخ دهید