سه ساله شد گل تو عمر گل دراز مباد

سه ساله شد گل تو عمر گل دراز مباد

اگرکه زنده بماند به سوزو سازمباد

به پیش چشم گلت می روی ومی خندی

سری کنار دلی خسته در فراز مباد

دلش گرفته دلش سوخته دلش ای وای

بدون منبر و محراب در نماز مباد

به قصد غارت عشق آمدند با شمشیر

کسی میان بیابان به خواب ناز مباد

صدای شیهه ی گریان ذوالجناح آمد

که هیچ چیز به جزگریه دلنواز مباد

بگو که فاش کند قصه ی تورا زینب

کسی به غیر تو در اوج اهتزاز مباد

شاعر: عطیه سادات حجتی
نوع شعر: غزل

پاسخ دهید