ماهرویان از عطش در پیچ و تاب

ماهرویان از عطش در پیچ و تاب
کام‌ها، خشکیده و دل‌ها کباب
بر گل رخسارشان، جاری گلاب
ذکرشان با التهاب و اضطراب
** آب آب و آب آب و آب آب
تشنگان از گریه ی سقّا، خجل
آب از سقّا، در آن صحرا خجل
آب و سقا هر دو از زهرا خجل
دور سقا ذکر آل بوتراب
** آب آب و آب آب و آب آب
اشک‌ها خشکیده دیگر از عطش
می‌مکد انگشت اصغر از عطش
می‌زند در خیمه پرپر، از عطش
گوئیا آهسته گوید با رباب
** آب آب و آب آب و آب آب
چهره‌ها، بی‌رنگ، چون مهتاب بود
عکس اصغر، روی موج آب بود
بلکه سقّا هم دگر بی‌تاب بود
مشک با او داشت دائم این خطاب
** آب آب و آب آب و آب آب

شاعر:
نوع شعر: غزل

پاسخ دهید