هنوز زینب کبری کنار دلبر هست
هنوز عمه ی سادات با برادر هست
هنوز رَخْتِ اسیری به تن ندارد کس
هنوز ناله ندارد عمو به دادم رَس
هنوز قاسم و اکبر هنوز عبدالله
هنوز ساقی تشنه کنار ثارالله
هنوز خیمه ی ارباب غرق احساس است
هنوز دور ِحرم رَدِّ پای عباس است
هنوز آنچه زیاد است در حرم آب است
کجا ز سوز عطش شیرخواره بی تاب است؟
هنوز صید نگشته ست بچه آهویی
و تازیانه نخورده ست هیچ بانویی
پاسخ دهید