هنگام ظهر وقت اذان نماز بود

هنگام ظهر وقت اذان نماز بود
درهاى آسمان به روى خلق باز بود
ارواح مؤمنین همه در سجده حضور
این روح کعبه بود که روى جهاز بود
انگار بوى آب به گوشش رسیده بود
ارض غدیر چشمه عرض نیاز بود
خورشید در جنون خود از حال رفته بود
لیلاى بى تعیّن ما غرق ناز بود
گیرم کسی نبود تماشای او کند
این جلوه در غنای خود آیینه ساز بود
جبریل زد نفس نفس و خسته بال شد
گیسوى آیه‌های ولایت دراز بود
یک بار نه ! دوبار نه ! بار دگر شنید
از بس که آیه‏هاى على دلنواز بود
تفریح خردسالی او خلق آدم است
این مرد در طفولیتش خاک باز بود

شاعر: رضا جعفري
نوع شعر: قصیده
دسته‌ها: اشعار. موضوعات: امام علی علیه السلام و مدح.

پاسخ دهید