کاروانی رسیده است از راه

کاروانی رسیده است از راه
کاروانی که توشه اش خون است
می نویسد خدا سفرنامه
وصف لیلا و شرح مجنون است

بوی صفین می رسد به مشام
که حسن قاسم و علی ست حسین
شاید اینجا غدیرخم باشد
علی اکبر چه منجلی ست حسین

پیش دارالشفای لطف شما
زخم دل نیز مرحمی دارد
کرم و بخشش شما تا هست
رو سیاهی چه عالمی دارد

تو سلیمان کربلا بودی
پیش پای تو نامه می چیدند
دیوها از همه پیامبری
فقط انگشتر تو را دیدند

شاعر: شهاب الدین خالقی
نوع شعر: چهار پاره
دسته‌ها: اشعار. موضوعات: ورود کربلا و کربلا.

پاسخ دهید