کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم

کاش می شد بنویسم که گرفتار شدم
مثل خورشید گرفتار شب تار شدم
مرد این شهرم و بر پیرزنی مدیونم
این هم از غربت من بود که ناچار شدم
من نمی خواسته ام مایه دلواپسیِ
معجر زینب کبری شوم ، انگار شدم
تا بدهکاری خود را به همه پس دادم
به تو اندازه ی یک شهر بدهکار شدم
دیدم از مردم این شهر خریدار تری
علّت این بود اگر یوسف بازار شدم
من در این خانه ، تو در خانه ی خولی ، تازه
با تو همسایه ی دیوار به دیوار شدم
کاش می شد بنویسم کفنی برداری
کفنی نیست اگر،پیرهنی برداری

شاعر: علی اکبر لطیفیان
نوع شعر: غزل
دسته‌ها: اشعار. موضوعات: حضرت مسلم علیه السلام و شهادت.

پاسخ دهید